زمانی که از برترین های تاریخ ورزش فوتبال سخن به میان می آید، لیست بلند بالای برترین های جهان در نهایت به دو نام ختم می شود: اسطوره برزیلی فوتبال، پله و دیگری کسی که به اون پسر طلایی می گویند یعنی، دیگو مارادونا. زمانی که مهارت ها و دستاوردهای فردی و تیمی مدنظر قرار می گیرد، انتخاب یکی از بین این دو، امری تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد. به همین دلیل است که جایزه برترین بازیکن قرن فدراسیون بین المللی فوتبال، فیفا به هردو اسطوره اهدا شده است. البته که یک پسر طلایی دیگر نیز از کشور آرژانتین وجود دارد که لیونل مسی است. این بحث که کدام یک برترین است را شاید بتوان با در نظر گرفتن این نوشتار به آن پی برد.
در کشور آرژانتین، مارادونا همیشه فراتر از یک قهرمان ورزشی بوده است؛ مردم او را یک چهره الهی می دانند. نشریه Houston Chronicle به خوبی مارادونا را تشریح می کند: “او مجموعه ای از روح ورزشکاری مایکل جوردن، قدرت بیب راث و شکست ناپذیری مایک تایسون را دارا بود. در کشوری که اتفاقات اجتماعی ناگوار زیادی را پشت سر گذاشته و چندین و چند دیکتاتوری نظامی را به خود دیده، ال دیگو به سمبلی برای امید و بتی برای میلیون ها نفر تبدیل شده است.”
لقب “El Pibe de Oro” یا “پسر طلایی”، سنت های کهن آرژانتینی را در خود نهفته دارد. جاناتان ویلسون در کتاب “فرشتگانی با صورت های کثیف”، کلمه Pibe را اینگونه تشریح می کند:
“خارپشتی که با افسون و حیله گری، راه خود را در زندگی باز کرده و به جلو حرکت می کند” و در ورزش فوتبال، این کلمه این معانی را می دهد: “رها از مسئولیت، تقریبا با انگیزه، هیچگاه به بلوغ و بزرگسالی نرسیدن.”
زندگی نامه حرفه ای دیگو مارادونا
دیگو مارادونا در ۳۰ اکتبر ۱۹۶۰ به عنوان فرزند چهارم توتا و چیتوری مارادونا متولد شد و در ویا فیوریتو در نزدیکی بوئنوس آیرس و در شرایط فقر رشد کرد. در سن ۳ سالگی، دیگو برای تولدش از یکی از بستگان یک توپ فوتبال هدیه گرفت که باعث شد از همان ابتدا، توپ به یکی از بهترین دوستانش بدل شود.
استعداد فوق العاده او از همان سال های کودکی نمایان بود. مارادونا زمانی که ۸ ساله بود برای انجام تست به باشگاه آرژانتینیوس جونیورز رفت. زمانی که مربیان باشگاه مهارت های او را با توپ فوتبال دیدند، از او کارت شناسایی اش را طلب کردند، زیرا باور نمی کردند که این کودک استثنایی، تنها ۸ سال داشته باشد! زمانی که بر همگان ثابت شد که مارادونا دروغ نمی گوید، مربیان تمام تلاش خود را برای پرورش و پیشرفت این نابغه کوچک به کار گرفتند.
این اعجوبه، حتی پیش از آغاز دوران بازی خود در تیم اصلی و بزرگسالان نیز در کانون توجهات قرار داشت: به عنوان مثال، زمانی که آرژانتینیوس جونیورز بازی داشت، مارادونا در بین دو نیمه با توپ حرکات نمایشی انجام می داد و استعداد و مهارت های خود را به همگان نشان می داد. شهرت او کم کم فراگیر شد و به یک برنامه تلویزیونی نیز راه یافت که در آن با توپ و میوه پرتقال، حرکات نمایشی انجام می داد.
در سن ۱۵ سالگی، مارادونا اولین بازی رسمی خود را برای تیم بزرگسالان آرژانتینیوس جونیورز انجام داد و تبدیل به جوان ترین بازیکنی شد که در رقابت های سطح اول فوتبال کشور آرژانتین به میدان می رود. چند ماه بعد، وی در دیداری دوستانه مقابل مجارستان، اولین بازی ملی خود را نیز به همراه آرژانتین تجربه کرد. این دیدار در اوایل سال ۱۹۷۷ انجام شد، یعنی یک سال پیش از رقابت های جام جهانی که با میزبانی آرژانتین برگزار شد. سزار لویز منوتی، سرمربی وقت تیم ملی آرژانتین در نهایت تصمیم گرفت نام مارادونا را از لیست نهایی تیم ملی برای شرکت در جام جهانی خط بزند که این کار موجب ناراحتی عمیق اعجوبه جوان شد.
مارادونا ۵ سال را در باشگاه آرژانتینیوس جونیورز سپری کرد و در ۱۶۶ بازی برای این تیم، موفق به ثبت ۱۱۶ گل شد. در طی همین سال ها بود که وی با کلاودیا ویافانیه آشنا شد، فردی که چند سال بعد با او ازدواج کرد. زمان جدایی از این باشگاه آرژانتینی فرا رسید و این بازیکن چندین گزینه متفاوت پیش روی خود می دید که هر یک مبالغ خوبی به او پرداخت می کردند. اگرچه ریورپلاته پول بیشتری پیشنهاد داده بود، اما مارادونا تصمیمش را گرفته بود؛ او دوست داشت برای بوکاجونیورز بازی کند، تیمی که از دوران کودکی هوادارش بود. یکی از رویاهای او با قهرمانی به همراه بوکاجونیورز در همان فصل، به حقیقت بدل شده بود.
دوران حضور در بارسلونا و ناپولی
علی رغم این که مارادونا تنها یک فصل در بوکاجونیورز بازی کرد، اما همان یک فصل نیز درخشان و تاثیرگذار بود. وی با انجام ۴۰ بازی و به ثمر رساندن ۲۸ گل، بوکا را قهرمان لیگ برتر آرژانتین کرد. در پایان همان فصل نیز دیگو اولین جام جهانی خود را تجربه کرد. هر چند که این رقابت ها، تورنمنت موفقی برای مارادونا از کار در نیامد. تنش های داخلی در اردوی تیم ملی آرژانتین از یک طرف و خطاهای بیشمار بازیکنان حریف در اکثر موقعیت هایی که او صاحب توپ می شد باعث شد مارادونا نتواند تمامی استعداد و پتانسیل خود را در این رقابت ها به نمایش بگذارد. پس از شکست مقابل برزیل (دیداری که در آن مارادونا به دلیل لگد زدن به بازیکن حریف از بازی اخراج شد) و ایتالیا، آرژانتین نتوانست جواز حضور در مرحله نیمه نهایی رقابت ها را کسب کند.
حتی این نتایج و عملکرد ضعیف هم باعث نشد تا مارادونا از رسیدن به بارسلونا باز مانَد. رقم انتقال او به این تیم اسپانیایی ۷.۳ میلیون دلار بود که در آن زمان یک رکورد محسوب می شد.
در ال کلاسیکوی برگزار شده در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۳، مارادونا به اولین بازیکن بارسایی بدل شد که توسط هواداران رئال مادرید به صورت ایستاده تشویق می شود. با این وجود، ستاره آرژانتینی هنوز هم نتوانسه بود تاثیری که همگان از اون انتظار داشتند را در رقابت های لالیگا بر جای بگذارد. شرایط برای او ایده آل پیش نمی رفت. در زمین فوتبال، او بارها مورد خطای حریفان قرار می گرفت که چند مصدومیت شدید را نیز برای اون در پی داشت؛ در خارج از زمین فوتبال، حواشی دیگر و مهمانی هایی در حال انجام بود –در بارسلونا بود که مارادونا برای اولین بار با کوکائین آشنا شد.
در نهایت، یک اتفاق دیگر، این بار در بازی با بیلبائو و در مقابل دیدگان پادشاه خوان کارلوس و ۱۰۰ هزار هوادار حاضر در ورزشگاه، مسئولان بارسلونا را مجاب کرد تا او را بفروشند. اتفاقی که رخ داد، یکی از زشت ترین درگیری ها بین دو تیم فوتبالی بود که مارادونا نیز در مرکز این اتفاق قرار داشت.
در سال ۱۹۸۴، مارادونا یک بار دیگر رکورد نقل و انتقالات را جابجا کرد و با ۱۳ میلیون دلار، به ناپولی در کشور ایتالیا پیوست. در زمان پیوستن مارادونا به این تیم، یک نشریه محلی به این مساله اشاره کرده بود که مردم این شهر از کمبود مدرسه، اتوبوس، خانه، شغل و مسائل دیگری رنج می برند، اما با حضور مارادونا در این تیم، دیگر هیچ یک از این مشکلات برای آن ها اهمیتی نداشت! زمانی که مارادونا در مراسم معارفه خود، ۷۵ هزار نفر هوادار مشتاق ناپولی را در ورزشگاه دید، تصمیم گرفت این عشق و علاقه هواداران را با به کار گیری تمام توان خود در زمین فوتبال پاسخ دهد. ستاره آرژانتینی در اولین فصل خود در ایتالیا درخشان و تاثیرگذار ظاهر شد و ناپولی پس از یوونتوس و رم، به مقام سوم رقابت های لیگ دست یافت، اما هنوز اتفاقات زیادی در انتظار بود. همزمان، جام جهانی ۱۹۸۶ نیز در کشور مکزیک در شُرُف آغاز بود.
جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک
همزمان که رقابت های جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک در جریان بود، کسی در مورد انتخاب بهترین بازیکن جهانی تردیدی نداشت. این بار دیگر چیزی جلودار دیگو نبود. تکل ها و خطاهای خشن همچنان وجود داشت ولی این بار او بسیار سریع تر و قدرتمندتر از دیگران بود و داوران نیز دیگر همانند ۴ سال پیش، اجازه بازی خشن و خطرناک را به بازیکنان تیم های دیگر نمی دادند. به لطف چابکی، کنترل توپ خوب، قدرت دریبل زنی، دید خوب، قدرت پاسکاری بالا و عکس العمل در کوتاه ترین زمان ممکن، مارادونا در برابر هر بازیکن و تیمی در این تورنمنت، قدرت خارق العاده خود را به نمایش می گذاشت.
پس از کنار زدن اروگوئه، حریف سنتی آرژانتین در این رقابت ها، مارادونا و یارانش در یک چهارم نهایی در مقابل انگلستان قرار گرفتند. این همان دیداری بود که افسانه مارادونا در آن به خوبی شکل گرفت. تنها ۴ دقیقه پس از به ثمر رساندن گل با دست – صحنه ای که مارادونا خود از آن به عنوان “دست خدا” یاد می کند – دیگو کاری حتی بزرگ تر انجام داد. او در نیمه زمین حریف توپ را تصاحب کرد و پس از پشت سر گذاشتن ۵ بازیکن انگلیسی، پیتر شیلتون، دروازه بان انگلستان را نیز از پیش روی برداشت. طی کردن مسیری ۶۰ متری، ۱۱ بار لمس توپ و از پیش روی برداشتن ۶ بازیکن حریف؛ گل قرن اینگونه به ثمر رسید.
پس از این دیدار فراموش نشدنی، مارادونا در نیمه نهایی مقابل بلژیک نیز دو گل به ثمر رساند تا آرژانتین به دیدار نهایی و تقابل با آلمان غربی برسد. علیرغم کنترل شدن مارادونا توسط دو بازیکن آلمانی، ستاره بی بدیل دنیای فوتبال توانست گل قهرمانی آرژانتین را برای هم تیمی اش بسازد. وی در پایان نیز به عنوان برترین بازیکن این رقابت ها انتخاب شد.
دوران باشکوه ناپولی
پس از افتخار آفرینی در عرصه ملی، مارادونا به فوتبال باشگاه و ناپولی بازگشت. در همان فصل وی موفق شد ناپولی را به مقام قهرمانی سری آ برساند. این اولین باری بود که یک تیم از جنوب ایتالیا به مقام قهرمانی لیگ می رسید و این اتفاق زمانی رخ داد که شمالی ها و جنوبی های کشور در اوج دوران تنش خود قرار داشتند. پس از کسب نایب قهرمانی در دو فصل بعدی، ناپولی در سال ۱۹۹۰ دومین قهرمانی خود در لیگ را نیز جشن گرفت.
سقوط
علی رغم موفقیت در زمین فوتبال، زندگی شخصی مارادونا هر روز بدتر و بدتر می شد. به نظر می رسید که او با گروه جولیانو، یکی از شاخه های قدرتمند گروه تبهکاری کامورا ارتباطات غیر معمولی دارد و همچنین در یکی از مهمانی های تدارک دیده شده کارمین جولیانو، رئیس این گروه، دیده شده بود. و با اینکه ممکن است برای بسیاری ناخوشایند باشد، او از اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی به کوکائین اعتیاد پیدا کرده بود. این ماده مخدر در نهایت فوتبالِ دیگو را نیز تحت تاثیر قرار داد. با این حال، باز هم آرژانتین موفق شد در سال ۱۹۹۰ به دیدار نهایی جام جهانی راه یابد. آلمان غربی، این بار تیمی بسیار قدرتمند بود و آرژانتین در نهایت فینال را واگذار کرد. رقابت ها در ایتالیا برگزار می شد که در آن زمان، کشور دوم مارادونا محسوب می شد. زمانی که آرژانتین در شهر ناپل در مقابل ایتالیای میزبان قرار گرفت، هواداران ناپولی در ورزشگاه یک صدا نام اسطوره خود را فریاد می زدند و بسیاری از آن ها بین انتخاب یکی از این دو تیم، مردد بودند!
اما شرایط در ناپولی کم کم بدتر می شد. رسانه ها به بازتاب حواشی زندگی شخصی مارادونا می پرداختند، مخصوصا روابط او و کریستینا سیناگرا و کودکی که در از آن ها در سال ۱۹۸۶ و بدون اطلاع دیگران متولد شده بود (مارادونا برای سال ها، هر گونه ارتباط این کودک با خود را رد می کرد). پس از مثبت اعلام شدن آزمایش مصرف کوکائین، مارادونا در نهایت و در سال ۱۹۹۱ ناپولی را ترک کرد. او برای ۱۵ ماه از فوتبال محروم شد و در نهایت پذیرفت در یک برنامه ترک و سم زدایی شرکت کند و به زودی تمرینات فوتبال خود را از سر گرفت.
پس از پشت سر گذاشتن محرومیت، مارادونا به سویا پیوست که مربیگری آن بر عهده کارلوس بیلاردو، سرمربی سابق تیم ملی آرژانتین بود. دیگو تنها ۲۶ بار برای تیم اسپانیایی جدید خود به میدان رفت و هرگز نتوانست در آنجا به موفقیت های خود در ناپولی حتی نزدیک هم شود. پس از مشاجره با سرمربی خود به خاطر تعویض شدن در جریان دیدار تیم های سویا و بورگوس در ژوئن ۱۹۹۳، مارادونا آخرین بازی خود را نیز برای این تیم اسپانیایی انجام داد و به آرژانتین بازگشت. در کشور زادگاهش مارادونا به نیو اولد بویز پیوست، اما تنها ۷ بازی برای این تیم انجام داد.
مارادونای ۳۳ ساله آخرین حضور ملی خود را نیز در رقابت های جام جهانی ۱۹۹۴ تجربه کرد که دو بازی برای تیمش به میدان رفت. کامبک آرژانتین در این دیدارها تحت الشعاع آزمایش مثبت دوپینگ ال دیگو قرار گرفت و ستاره فوتبال آرژانتین با ۳۴ گل در ۹۱ بازی، ماجراجویی های ملی خود را خاتمه داد.
در سال ۱۹۹۵، مارادونا به بوکاجونیورز پیوست و دو سال بعد در همین باشگاه برای همیشه از میادین فوتبال خداحافظی کرد.
زندگی پس از دوران بازیگری و میراث مارادونا
اعتیاد مارادونا تا سال ۲۰۰۴ نیز ادامه داشت و همزمان در این زمان بود که نوشیدن الکل را نیز کنار گذاشت و از ناحیه معده مورد عمل جراحی قرار گرفت. در سال ۲۰۰۸، او هدایت تیم ملی فوتبال آرژانتین را بر عهده گرفت اما در رقابت های جام جهانی ۲۰۱۰ و پس از شکست ۴-۰ مقابل آلمان و حذف از رقابت ها از سمت خود برکنار شد.
علیرغم زندگی پر فراز و نشیب و پر حاشیه، تاثیر دیگو مارادونا بر دنیای فوتبال قابل کتمان نیست. زمانی که از میشل پلاتینی در مورد مارادونا پرسیدند اینگونه پاسخ داد: “کاری که من می توانم با یک توپ فوتبال انجام دهم، او با یک پرتقال انجام می دهد.” حتی علاوه بر استعداد باورنکردنی این بازیکن در زمین فوتبال، مارادونا به شخصی مشهور بود که از مطرح کردن تفکراتش و حمایت از هم تیمی های خود، ترس و ابایی ندارد.
بهترین بازیکن دنیای فوتبال؟
بسیاری معتقدند که دیگو آرماندو مارادونا، برترین بازیکن تاریخ ورزش فوتبال است. شماره ۱۰ آرژانتین ناجی تیم ملی فوتبال کشورش بوده و به این تیم در راه قهرمانی در جام جهانی ۱۹۸۶ کمک کرد. این دومین قهرمانی تاریخ آرژانتین در جام جهانی بود و بدون حضور مارادونا، این موفقیت حاصل نمی شد.
مارادونا یک اسطوره زنده است و عبارت برترین بازیکن تاریخ، اصطلاحی است که عموما و بنا به سلیقه های مختلف، به یکی از بین او و پله اطلاق می شود. بازیکنان با استعداد آرژانتینی زیادی نظیر پابلو آیمار و آریل اورتگا نیز پس از او ظهور کردند که در ابتدا به هر یک از آن ها لقب “مارادونای جدید” داده می شد، اما تا زمان ظهور لیونل مسی، هیچ یک از دیگر بازیکنان از نظر مهارت های فردی حتی به ماردونا نزدیک هم نبوده اند.
با پیشرفت و افتخار آفرینی های مسی، بحث بر سر برترین بازیکن فوتبال جدی تر شده است. این مساله که کدام یک بازیکن بهتری است را می توان با بررسی افتخارات دو بازیکن آرژانتینی مورد سنجش قرار داد: مارادونا هم با آرژانتین و هم ناپولی به افتخارات بزرگی دست یافته است. در حالی که مسی موفق به فتح جام جهانی نشده و از طرف دیگر، بارسلونا قبل از ورود این بازیکن نیز تیم قدرتمندی در اسپانیا بوده و قهرمانی های زیادی کسب کرده بود. البته این مقایسه ها را می توان با در نظر گرفتن دیگر جنبه ها نیز تکمیل کرد. جاناتان ویلسون در مورد مارادونا می گوید: “تنها مهارت های تکنیکی، ضربات ایستگاهی و گل های این بازیکن مطرح نبود، بلکه توانایی های او به عنوان یک سازمان دهنده و یک الهام بخش نیز مورد توجه قرار می گرفت. از بین دیگر بزرگان این ورزش، شاید تنها یوهان کرایوف – و البته به شیوه ای متفاوت از مارادونا – را بتوان سراغ داشت که از نظر مغز تاکتیکی با او برابری کند.”
پیش بینی بازی های ورزشی در بتکارت