همان طوری که سه شنبه هفته پیش مشاهده کردید تیم بارسلونای اسپانیا در حالی که در ورزشگاه خانگی خود نیوکمپ در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا ۳ بر ۰ بازی را پیروز شد، در بازی برگشت ۴ گل از تیم لیورپول در ورزشگاه آنفیلد دریافت کرد که باعث شد علی رغم تصورات همه که تیم بارسلونا را در فینال این مسابقات می دیدند، این شاگردان یورگن کلوپ باشند که برای فینال مادرید در برابر تیم تاتنهام به میدان بروند. لازم به ذکر است تیم تاتنهام نیز در بازگشتی رویایی و کامبک دیگری شب چهارشنبه راهی مسابقه فینال شد. تاتنهامی ها که در خانه خود در بازی رفت با یک گل از آژاکسی ها شکست خورده بودند، در بازی برگشت و در آمستردام هلند تا پایان نیمه اول دو گل دیگر دریافت کردند ولی در نیمه دوم با ۳ گل لوکاس مورا که حساس ترین آن در دقیقه بازی۹۶ به ثمر رسید راهی فینال مادرید شدند. رافا بنیتز سرمربی سابق تیم لیورپول در مورد کامبک اخیر تیم لیورپول در مقابل تیم بارسلونا مصاحبه ای انجام داد و به خبرنگار نشریه اسکای گفت:
من به یورگن کلوپ تبریک بسیاری می گویم. شاگردان او کار بزرگی را انجام دادند. همه تصور می کردند چون لیونل مسی و یارانش در زمین هستند همه چیز تمام شده است ولی آن ها به خوبی نشان دادند که قبلا نیز کامبک فوق العاده ای داشتند و هیچ چیز در فوبتال قابل پیش بینی نیست. اگر در نظر سنجی ها نیز نگاه کنید بیشتر افراد فینال استانبول را از این بازی مهم تر می دانند. نظر من هم این است. شما نظر سنجی ای در مورد بهترین کامبک اروپایی درون سایتتان قرار دادید ولی من به شما می گویم که قطعا آن بازی از همه کامبک ها بهتر و در رتبه بالاتری قرار دارد. می توانید جواب را مشاهده کنید. یاران کلوپ هم بازی فوق العاده ای در غیاب بازیکنان اصلی خود انجام دادند که جای تقدیر دارد.
همان طور که می دانید قهرمانی در رقابت های لیگ قهرمانان اروپا همیشه از اولویت بالایی برای هر باشگاهی قرار دارد. در سال ۲۰۰۵ اما اتفاق عجیبی افتاد همانند کامبک هایی که در مسابقه های فوتبال امسال دیدیم.
و اما سال ۲۰۰۵ و ابتدا صعود سخت تیم لیورپول به مرحله یک هشتم: در سال ۲۰۰۵ تیم لیورپول به دلیل آن که در رقابتهای لیگ جزیره سال ۲۰۰۳-۲۰۰۴ در رتبه سوم جدول قرار گرفته بود برای شرکت در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا، فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۵، بر طبق قوانین یوفا، ابتدا باید در مرحله حذفی مسابقات به رقابت می پرداخت. این تیم پس از قرعه کشی مرحله پلی آف به مصاف تیم آ.ک گراتز اتریش رفت که توانست در مجموع دو بازی رفت و برگشت این تیم را با نتیجه ۲ بر۱ شکست دهد و به دور بعد برود. لیورپول سپس در دور گروهی با سه تیم موناکو، دیپورتیوو لاکرونیا و باشگاه المپیاکوس در گروه اول هم گروه شد که پس از موناکو به عنوان تیم دوم به مرحله یک هشتم نهایی راه یافت. در بازی پایانی دور گروهی تیم لیورپول باید در ورزشگاه آنفیلد به مصاف تیم المپیاکوس میرفت و برای صعود به دور بعد در این بازی حساس به برد بیشتر از ۲ گل نیاز داشت اما لیورپول تا دقیقه ۸۶ با نتیجه ۲ بر ۱ جلو بود و نشان از این داشت که تیم لیورپول از دور این مسابقات حذف خواهد شد و تیم المپیاکوس صعود خواهد کرد، اما در این دقیقه با شوت استیون جرارد از پشت محوطه جریمه، تیم لیورپول ۳-۱ پیش افتاد که در پایان بازی، لیورپول با همین نتیجه پس از موناکو به عنوان تیم دوم راهی دور بعدی شد.این گل کاپیتان جرارد، تیم لیورپول را برای نخستین بار در شکل جدید برگزاری رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا راهی مرحله یک هشتم نهایی کرد،در نظر سنجی به عمل آمده گل استیون جرارد به عنوان مهم ترین گل ادوار ورزشی آن ها انتخاب شد.
شب عجیب و تاریخی رافا بنیتز و تیم لیورپول
و اما فینال این مسابقات در تاریخ ۲۵ می ۲۰۰۵ : بین تیم های میلان و لیورپول در استادیوم ورزشگاه المپیک آتاترک بزرگترین ورزشگاه ترکیه با ظرفیت ۷۶۷۶۱ نفر که در شهر استانبول قرار دارد برگزار شد. میلانی ها با ترکیب دیدا، کافو، مالدینی، نستا، شفچنکو، گاتوسو، سیدورف، پیرلو، کاکا، استام، کرسپو به میدان رفتند. دودک، فینان، هوپیا، ترائوری، کاراهر، ریسا، جرارد، لوئیس گارسیا، باروش، آلونسو، کوئل یازده بازیکن رافائل بنیتز اسپانیایی برای تیم لیوریول بودند. مانوئل میوتو گونزالس داور اسپانیایی هم قضاوت این دیدار را بر عهده داشت. همه چیز برای لیورپول بد پیش رفت و آن ها بازی ضعیفی از خود به نمایش گذاشتند و بد هم ادامه یافت تا پائولو مالدینی بلافاصله با آغاز بازی دروازه یرزی دودک دروازه بان لیورپول را با سانتر آندره پیرلو از سمت چپ باز کرد. در دقیقه ۲۳ مصدومیت کیول همه چیز را به هم ریخت. ولادیمیر اسمیچر جای کیول را گرفت و رو به عقب در حمایت از ژابی آلونسو بازی کرد و گارسیا جای کیول را گرفت. در دقیقه ۳۹ بازی میلان با پاس دقیق و بسیار زیبایی شوچنکو توسط کرسپو مهاجم آرژانتینی خود به گل دوم رسید و اردوی میلانیها را از فرط شادی منفجر کرد. پس از این گل بود که دیگر لیورپول جام را از دست رفته دید و ناامیدانه به بازی پرداختند. میلانیها با به ثمر رساندن دو گل بسیار مسلط و با هدف بازی کردند و در دقیقه ۴۴ برای سومین بار مزد زحمات و تلاش خویش را گرفته و باز هم توسط کرسپو دروازه تیم نامدار جزیره را گشودند. این گل در شرایطی به دست آمد که کاکا از میانه میدان با یک پاس عمقی بسیار زیبا کرسپو را در موقعیت تک به تک با دودک قرار داد و کرسپو با یک ضربه زیبا و تمام کننده دروازه را باز کرد و جام را تا یک قدمی شهر میلان پیش برد. نیمه اول در عین ناباوری با طوفان میلان و بازی ضعیف لیورپولی ها و با نتیجه ۰-۳ به سود روسنری ها خاتمه یافت تغییر سیستم برای لیورپولی ها کم کردن یک مدافع با به جلو فرستادن ریسه در دفاع چپ بازی با یک مهاجم نوک که با روش بود و انباشته کردن میانه میدان با شش هافبک آرایش شش مرد میانی بنیتز غیر منتظره بود. هامان جلوی سه مدافع ایستاد و لوئیس گارسیا پشت سر مهاجم که باروش بود. ریسه و آلونسو در جناح چپ قرار گرفتند. جرارد و اسمیچر در جناح راست. یعنی سیستم ۱-۵-۱-۳ یا ۱-۲-۴-۳ رافا بنیتز که از بین دو نیمه همش فریاد می زد بروید به میدان و گل بزنید و روحیه خود را حفظ کنید این جمله در صد بار تکرار کرد ولی نا امیدی در چشمان همه بازیکنان موج می زد به طرزی که بعضی ها به همدیگر می گفتند که باید منتظر شکست سنگین تر و گل های بیشتر از جانب میلانی ها باشیم ولی با این حال رافا بنیتز سر آن ها داد می زد و می خواست که روحیه خود را حفظ کنند.
خود رافا نیز بعدا اعتراف کرد که بین دو نیمه نمی دانست چه کاری باید انجام دهد یا چه جملاتی را بگوید که بازیکنان را دچار تحول کند او می گفت :
من از آن ها بیشتر مستاصل بودم در حالی که مسئولیت همه آن ها و همه هواداران بر روی دوشم بود فقط فکر می کردم و به بن بست می خوردم. باید کاری می کردم. شاید اگر بازیکنان را از لحاظ روحی تقویت می کردم آن ها می توانستند به مسابقه باز گردند یا حداقل اختلاف را کمتر کنند ولی خودم هیچ روحیه ای نداشتم. از دستیارانم کمک گرفتم و خود را جمع و جور کردم. به بازیکنان به حالت های مختلف التماس می کردم دعوا می کردم دلسوزی می کردم که خواهش می کنم روحیه خود را نبازید و برید و گل بزنید اما بازیکنانم افسرده بودند. در طول یک ربع فقط تاکید داشتم که شما می توانید بروید و گل بزنید اما با رفلکسی از سوی بازیکنانم مواجه نمی شدم. احساس می کردم که آن ها در ته دلشان به من می خندند که این چه خوش خیال است اما چاره دیگری نداشتم.
استیون جرارد گفت:
سرم را بین دست هایم گرفته بودم. فکر می کردم همه چیز تمام شده، تمام. ولی بنیتز ما را آرام کرد. قلمش را از جیب درآورد و شروع کرد به توضیح دادن روی تخته.
پاکو آیستران دستیار بنیتز روایت دیگری داشت:
رافا بسیار خشمگین بود. هرگز او را آن چنان عصبی ندیده بودم. وقتی عصبی هستید نمی توانید به درستی تصمیم بگیرید. نمی توانید سریع فکر کنید. خصوصا آن که با دریافت سه گل از حریف عقب افتاده باشید.
جیمی کرگر بازیکن لیورپول گفت:
اگر به من می گفتند بازی تمام شده، می پذیرفتم تمام شده است و زمین را ترک می کردم اما چاره ای جز بازی کردن و ادامه بازی نداشتیم.
و اما بنیتز تیم اش را به زمین مسابقه فرستاد. میلانی ها در دقیقه ۵۱ بودکه می توانستند گل چهارم بازی را هم بزنند. ولی دودک ضربه آخر آندری شوچنکو از فاصله ای بسیار نزدیک را مهار کرد. دقیقه ۵۴ فرا رسید. لیورپولی ها در دقیقه ۵۴ با ضربه سر کاپیتان جرارد دروازه دیدای برزیلی را باز کرد و چشمه های امید در تیمشان نمایان شد. لیورپول با زدن گل اول و همچنین به کمک غرور کاذب میلانی ها که با زدن سه گل در نیمه اول بازی را تمام شده می دانستند، بازگشت شکوهمندانه ای به جریان بازی داشتند تا جائیکه در دقیقه ۵۶ با یک شوت مهلک اسمیچر اختلاف را به حداقل رساندند و هواداران انگلیسی حاضر در المپیک استانبول را شادمان کردند.
با به ثمر رسیدن گل دوم بازی در اختیار لیورپول قرار گرفت و این قرمز پوشان جزیره بودند که با تنگ کردن عرصه بر مدافعین حریف با یک کار زیبای تیمی و روی اشتباه مدافعین میلان در دقیقه ۶۰ صاحب یک ضربه پنالتی شدند که این پنالتی را گاتوزو روی میلان باروش انجام داد و در نهایت پنالتی را آلونسو زد که دروازه بان تیم میلان دیدا به طور ناقص ضربه آلونسو را دفع کرد ولی در بازگشت این خود آلونسو بود که اشتباه بزرگ خود را جبران کرد و توپ بازگشتی را از روی پاهای نستا و دست های دیدا به گل تبدیل کرد. اگر این پنالتی گل نمی شد تا آخر عمر آلونسو خود را نمی بخشید. همه طرفداران تیم میلان در ورزشگاه به بهت فرو رفته رفته بودند. باورشان نمی شد که تیم لیورپول در عرض ۲ دقیقه بتواند همه چیز را عوض کند و فقط یک گل لازم بود تا همه چیز به حالت صفر اول یا مساوی شروع دوباره تبدیل شود. میلانی ها سر در گم بودند. خودشان را گم کرده بودند. در زمین می دویدند ولی بی هدف.مشخص بود آن ها در پایان ۹۰ دقیقه جام را نیز در دستان خود تصور کرده بودند. ولی این بار می دیدند که جام در خطر است.در دقیقه ۶۰ چه اتفاقی افتاد؟ کرگر نفوذ کرد، پاس به باروش، برای جرارد پاس نفوذی درون محوطه جریمه انداختند. استیوی هجوک آورد و جنارو گتوزو در آن جا بود.و اما چه شد؟میلانی ها باورشان نمی شد.آیاپنالتی شد؟ همگی دور داور جمع شدند و فریاد می زند.گتوزو مات و مبهوت ایستاده بود.قطعا این بار هرگز لمس بدن استیون جرارد را فراموش نمی کرد.این که چطور او به زمین و اما داور روی حرف خودش ایستاده بود.بله ضربه پنالتی به سود لیورپول اعلام شده بود.حالا این سوال مطرح شده بود که چه کسی باید ضربه پنالتی را بزند یا به عبارتی چه کسی جرئت و جسارت زدن این توپ را دارد. قاعدتا گزینه اول کاپیتان جرارد بود ولی بنیتز می تر سید چون جرارد در بازی مقابل تاتنهام نیز یک ضربه مهم پنالتی را از دست داده بود ولی از او گزینه بهتری نبود. باید به او اعتما می کردند. همه ورزشپگاه غرق در سکوت بود. نفس ها در سینه حبس شده بود. چه اتفاقی داشت می افتاد.ثانیه زدن ضربه فرا رسید و دیدا دروازه بان تیم میلان جهت توپ را تشخیص داد و شیرجه رفت و خدای من توپ را گرفت ولی توپ برگشت و در یک ریباند خود ژاوی آلونسو توپ را داخل دروازه زد. ورزشگاه منفجر شد و اما میلانی ها غرق در ناراحتی و اشک بود. هواداران گریه می کردند. باورشان نمی شد که در عرض ۷ دقیقه چه اتفاقی افتاد و چگونه جام از دستشان سر خورد و رفت.
بازی ادامه یافت. میلانی ها حملات شدید و خطرناکی را روی دروازه لیورپول ارسال می کدرند و مدافعان لیورپول با دل و جان دفاع می کردند. کمک کم بازی رو به پایان بود و همه چیز داشت به وقت اضافی کشیده می شد. بله ۹۰ دقیقه هم تمام شد.جبرییل سیسه آخرین تعویض بنیتز بود که به جای میلان باروش وارد بازی شد. میلان هم سرجینهو را بجای سیدورف وارد میدان کرد و در ادامه چشم به حرکات تکنیکی کاکا و شوچنکو دوخت. در دو پانزده دقیقه دو تیم تمام توان خود را به کار انداخته بودند و در زمین می دویدند اما فایده ای نداشت. کرسپو که دو گل میلان را ثمر رسانده بود سخت می دوید.اما نتیجه ای نمی داد. بازیکنان لیورپول نیز که به نسبت روحیه بهتری نسبت به میلانی ها داشتند سخت در تلاش بودند. در طول ۱۲۰ دقیقه این بازی دورازه بانان دو تیم حملات زیادی را دفع کردند که مهمترین آنها ضربات شوچنکو بود که با واکنش تماشایی دودک دفع شد. این صحنه ها یکبار در نیمه دوم وقت قانونی از روی یک ضربه ایستگاهی و دو بار پیاپی هم در آخرین وقت های اضافی بازی رخ داد. و اما همه چیز نزدیک شده بود به ضربات پنالتی. میلانی ها هنوز هم باورشان نمی شد. کارلو آنجلوتی قیافه در همی را به خود گرفته بود ولی امید داشت که حداقل در ضربات پنالتی بتواند جام از دست رفته خود را از دست لیور پولی ها بگیرد و در نهایت او و یارانش جام را به خانه ببرند و به ایتالیا باز گردند ولی هیچ چیز چیز قابل پیش بینی نبود. و اما ضربات پنالتی آغاز شد و به این ترتیب ادامه یافت: هامان و ضربه به گل تبدیل شد (۱-۰). دودک ضربه آندره پیرلو را مهار کرد تا لیورپول جلو بیفتد (۱-۰). گل سیسه (۲-۰). گل توماسون (۲-۱). دیدا ضربه ریسه را مهار کرد (۲-۱). کاکا برای میلان گل زد (۲-۲). گل اسمیچر (۳-۲) و در نهایت شوچنکو ضربه اش را از دست داد (۳-۲) تا ورق به صورت کامل بر گردد و تیم لیور پول قهرمان این دوره از مسابقات شود و جام را با خود به انگلیس باز گرداند. جامی که تا پایان نیمه اول کمتر کسی در دستان بنیتز و یارانش می دید. حتی بنگاه های شرط بندی آن زمان نیز برد تیم میلان و لیورپول را ۳۲۰ بر ۱ می دانستند. بدین ترتیب تیم لیورپول توانست برای ۵ امین بار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود.آن ها پیش از این در سال های ۱۹۷۷، ۱۹۷۸، ۱۹۸۱، ۱۹۸۴ نیز قهرمان شده بودند و امسال نیز خود را در شرف قهرمانی ششم این تیم می بینند.